شاملو فعالیت سینمایی خود را از سال 1338 آغاز کرد. و یک فیلم مستند در پیرامون سیستان و بلوچستان را به سفارش شرکت «ایتال کونسولت» کارگردانی کرد.(1) حضور در مسند ریاست اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی وفعالیت به عنوان «کارگردان» فیلم مستند «سیستان و بلوچستان»، موجب آشنایی و ایجاد رابطه احمد شاملو با سینماگران ایرانی گردید و از این تاریخ است که او به عنوان «فیلمنامه نویس» در عرصه «فیلمفارسی» مطرح میشود.درباره زندگی هنری و شخصی احمد شاملو صفحات فراوانی از مجلات و روزنامهها به این موضوع اختصاص یافته، اما هر گاه صحبت از فعالیتهای سینمایی و تأثیرات سناریوهای پولسازش به میان میآید، تمجید کنندگان او مهر سکوت بر لب میزنند و یا به سفسطه میپرازد.
شاید اگر احمد شاملو فقط یک یا دو سناریو برای فیلمهای فارسی مینوشت، میشد عذر او را که ـ در اینگونه مواقع بارها پشت مسئله احتیاج پنهان شده، پذیرفت ـ اما وقتی مشاهده میکنیم که شاملو بیش از 20 سناریو برای فیلمهای مبتذل مینویسد و حتی در موضع کارگردان و بازیگر، تمام توان و استعدادش را در خدمت «فیلمفارسی» میگذارد، دیگر نمیتوان مسئله احتیاج و یا عذر و بهانههای دیگر را پذیرفت.نگاهی به لیست اسامی و تعداد سناریوهایی که شاملو به سفارش تهیه کنندگان سینمایی فیلم فارسی نوشته مؤید این نکته است که او در ایجاد و تداوم ابتذال سینمای ایران نقشی اساسی داشته است.«اول هیکل» نام نخستین سناریویی است که احمد شاملو برای سینمای ایران نوشت. این فیلم به کارگردانی سیامک یاسمی و بازیگری ناصر ملک مطیعی و پروان (خواننده رادیو) و ... به اکران آمد.(2) شاملو پس از این یکی از فیلنامههای خودش به نام «داغ ننگ» را کارگردانی کرد که با شکستگی همه جانبه مواجه شد.(3) به طوری که حتی دستاندرکاران مبتذل ساز فیلمفارسی آن را «یک افتضاح» خواندند. شاملو وقتی با موج اعتراض و دستاندرکاران سینما مواجه شد، گناه این شکست را به گردن تهیه کننده آن انداخت و مدعی شد دخالتهای او مجال هیچگونه عرض اندام و فعالیت مستقل را برای او باقی نگذاشته بود.(4)
پروین غفاری یکی از بازیگران فیلمفارسی قدیمی و معشوقه محمدرضا در بیان خاطراتش میگوید:«... دومین فیلم من «بنبست» بود که تهیه کنندگیاش را ایرج قادری به عهده داشت. از نکات جالب این فیلم، فیلمنامه مزخرف آن بود که «احمد شاملو» مدعی شاعری و روشنفکری نوشته بود... در عرصه سینما کارهای او ]شاملو[ از مبتذل سازترین کارگردان و فیلمنامه نویسان نیز مبتذل تر بود. تا آنجا که یاد میآورم در سال 1344 فیلمی به نام «داغ ننگ» را نیز کارگردانی کرد ... فیلمنامهاش هم دست پخت خود شاملو و قدرتالله احسانی بود...»(5)
«فراز حقیقت» نام یکی از دیگر فیلم فارسیهایی است که سناریوی آن را احمد شاملو نوشته است. شاملو علاوه بر نگارش سناریو در این فیلم به بازیگری هم پرداخت.(6) این فیلم به کارگردانی ناصر ملکمطیعی در سال 1345 به اکران آمد.پس از رها کرن سردبیری «بامشاد» وتوقف انتشار مجله «آشنا» و نیز پذیرفتن ریاست اداره سمعی و بصری وزارت کشاورزی، بین «احمد شاملو» و کار در مطبوعات فاصله افتاد. شاملو نزدیک به دو سال از حرفه روزنامهنگاری دوری گزید و با حقوق و مزایای اعطایی وزارت کشاورزی و درآمد ناشی از فیلمنامه نویسی و کارگردانی و دیگر کارهای مرتبط با سینما، روزگار میگذرانید. این وضعیت تا مهرماه 1340 ادامه داشت. محمد تقی صالحپور در این مورد می نویسد:«توقیف و تعطیلی «آشنا» موجب ناکاملی شاملو در رسیدن به هدف شد و باعث دوریاش از عرصه و قلمرویی که از دیرباز به آن پا نهاده بود ... این دوری چهار سال به طول انجامید، تا مهرماه 1340 که دکتر محسن هشتردوی سبب رویکرد مجدد شاملو به کار مطبوعاتی شد؛ یعنی همکاری با «مؤسسه کیهان» و «کتاب هفته»(7) شد. «کتاب هفته» گرچه نام «دکتر محسن هشتردوی» را در صدر شناسنامهاش داشت، اما نقش محوری «شاملو»(8) در آن به عنوان گرداننده اصلی، کاملاً مشخص و آشکار بود.(9)
همکاری شاملو با مؤسسه کیهان و «کتاب هفته» زیاد ادامه نیافت و پس از اینکه 24 شماره از آن را انتشار داد از همکاری با «کتاب هفته» کنار کشید و یا کنار گذاشته شد.
پروفسور محسن هشترودی هیچگونه اعتقادی به شعر و شاعری شاملو نداشت و دربارهی وی معتقد بودکه:«... شاملو بدون توجه به اصول و قواعد زبان فارسی شعر گفته و در واقع از شعرای فرانسوی زبان تقلید کرده است...»(10)
اتفاق مهم دیگری که در سال 1340 در زندگی شاملو رخ میدهد جدایی او از طوسی حائری همسر دومش بود.(11) وی در روز 14 فرودین 1341 با «آیدا» آشنا میشود(12) و کار این آشنایی به عشق میکشد. پدر «آیدا» وضع مالی خوبی داشت و این برای «شاملو» یک موهبت و نهایت ایدهآل بود، زیرا شاملو میتوانست با دغدغه کمتر و آنطور که دلش میخواست، در نهایت آسودگی زندگی کند.
«شاملو» و «آیدا» پس از ماها دلدادگی و جنجال عاشقانه سرانجام در فرودین 1343 ازدواج میکنند(13) و تحت تأثیر ادای رمانتیک عاشقانه و زیر پوشش دور شدن از جنجال جامعه و مردم، تصمیم به ترک تهران میگیرند و ظاهراً برای اقامت دائمی به «شیرگاه» مازندران میروند.(14) این اداها که چند ماهی باعث سرگرمی «آیدا» و موجب بروز سر و صدا و جنجال در اطراف شاملو میشود، خیلی زود به پایان میرسد و آنها به تهران بر میگردند. شاملو با توجه به ثروتمند بودن «آیدا» برای جلوگیری از تکرار شکست در ازدواج تلاش زیادی برای حفظ و نگهداری او انجام میدهد و برای جلب توجه و محبت آیدا شعرهایش را به وی تقدیم و شروع به «بت» سازی از «آیدا» میکند و در همان سال اول ازدواج، مجموعه اشعار «آیدا در آینه» را انتشار میدهد. مجموعه شعربندی او نیز که در سال 1344 انتشار یافت نام آیدا درخت و خنجره و خاطره را بر خود داشت.وی در یک گفتوگو با مجله فردوسی در سال 1345 در پاسخ این پرسش که؛ تأثیر «آیدا» در شعر ما چیست! میگوید:
«تا بدان اندازه که هر چه مینویسم برای اوست، به خاطر اوست و به خواست او ... من به وسیله «آیدا» آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم. آیدا به نظر من سمبل یک انسان به تمام معنی است، بای من همه چیز آیدا است...»(15)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 شاملو،ایدا،سالشمارزندگی احمدشاملو،ذیل وقایع سال 1338،دفترهنر،شماره هشتم،چاپ امریکـا.
2 جمال،امید،فرهنگ سینمای ایران،انتشارات نگاه،سال انتشار1367،جلداول ،ص 81.
3 همان. 4 مجله ستاره سینما،شماره47،سال 1344.
5 تاسیاهی...،پروین غفاری،بهار1376. 6 جمال،امید،فرهنگ سینمای ایران،جلداول ،ص 183.
7 صالح پور،محمدتقی،شاملو،درقلمرومطبوعات،مهر1376.
8 «کتاب هفته»محصول نوعی تعدیل دررفتاررژیم بود،که سعی داشت باافزایش فعالیتهای به اصطلاح فرهنگی وانتشارچند مجله وجنگ شبه روشنفکرانه،صورت ظاهرخودرابیاراید.براساس این طرح دومؤسسه بزرگ مطبوعاتی(کیهان واطلاعات)به ترتیب«کتاب هفته»و«اطلاعات ماهانه»رامنتشرکردند.
9 صالح پور،محمدتقی،شاملو،درقلمرومطبوعات،مهر1376. 10 روزنامه اطلاعات،مورخ 9/3/1352،ص7.
11 عبدالهی،مهناز،دفترهنر،چاپ امریکا،شماره 8. 12 شاملو،ایدا،سالشمارزندگی احمدشاملو،چاپ امریکا.
13 عبدالهی،مهناز،دفترهنر،چاپ امریکا،شماره 8. 14 همان.
15 مجله فردوسی ،شماره 757،مورخ 13/1/1345،ص 23.