سال 1369 به دعوت «مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران» ـ سیرا (CIRA) ـ جلساتی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا منعقد گردید که هدف ظاهری آن، بررسی هنر و ادبیات و شعر معاصر فارسی بود. در این جلسات عمدتاً روشنفکران معاند و سکولار همچون هما ناطق، محمد عنایت و ... سخنرانی داشتند. سخنران یکی از این جلسات احمد شاملو بود، که وی با ایراد سخنانی جنجالی پیرامون شاهنامه به مباحث زیادی درباره خود دامن زد.(1) صحبتهای شاملو فیالبداهه بود و حاضران در جلسه نوشتهاند که او گفت:«برای مبارزه با جهل وتعصب، بایستی باورها و اعتقادات مردم را تغییر داد و یکی از آنها باور غلطی است که ما به «شاهنامه» پیدا کردهایم. شاهنامه پر از جعل واقعیتهاست ... فردوسی، همنژادپرست و فئودال بود و کاری که در شاهنامه کرده است عبارت است از دفاع از طبق و گروه خودش...»(2)
این سخنان واکنشهای افراد زیادی را علیه شاملو برانگیخت که به مواردی اشاره میکنیم. هفتهنامه نیمروز با اشاره به جنجالی که شاملو به خاطر استهزا و هتک حکیم ابوالقاسم فردوسی آفرید، نوشت:«... شاملو در سفر گذشته در برکلی ضمن سخنانی با استناد به حرفهای دوستش علی حصوری، به حکیم فردوسی حمله کرد و ضحاک را که فردوسی از او ]او را[ به خاطر بیعدالتیها و حقکشیهایش در شاهنامه شدیداً مورد انتقاد قرار داده است، به سختی ستود...»(3)
حسن شهباز ـ جاسوس بازنشسته امریکا و رئیس سابق کلوپ روتاری رنچو لوسآنجلس ـ شاملو را شاعری معرفی کرد که آرمانهای سیاسیاش همه جهات شاعرانهاش را تحتالشعاع خود قرار داده و گفت:«... موضوعی که موجب شگفتی است پیورزی پژوهشگر متعهد در تحمیل عقاید مارکسیستی است. آقای احمد شاملو به کاربردن واژههای توهینآمیز ر روانه میدارند و از اهانت به مقدسات یک جامعه خودداری نمیکنند. برای این که از عقایئ اشتراکی خود حمایت کنند...»(4)
مهدی اخوان ثالث نیز در واکنش به این سخنان، در یک جلسه شعر خوانی در پاریس گفت:
«... میگوید کاوه لمپن بوده، حالا بوده، مگر چه اشکالی دارد؟ تو که طرفدار «لمپنها» بودی! کجای کاری بچه؟ مطرح بودن به هر قیمتی؟ آخر یعنی چه؟...»(5)
و نشریه دیگری در خارج از کشور نوشت:«... اخوی احمدخان شاملو ـ متخلص به الف. بامداد ـ هم که از دیرباز خود را کارشناس ادب و فرهنگ ایران دانستهاند و اخیراً هم به میمنت و مبارکی وارد جمع مورخان و جامعهشناسان صاحب فتوی درآمدهآند، فیالواقع جزو «ناشی»هایی نیستند که سرنا را از سرگشادش میزنند... فقط میپردازیم به عناد بیپایه ایشان با شعر و ادب کلاسیک ایران و اخیراً کینهورزی او با تاریخ ما...»(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 هفته نامه نیمروز،چاپ خارج از کشور،شماره 62،مورخ 21/2/1369،متن سخنرانی شاملو ص 8.
2 کیهان سلطنت طلب،چاپ لندن،شماره 299،مورخ 6/2/1369.
3 هفته نامه نیمروز،چاپ خارج از کشور،شماره 265،مورخ 30/2/1373.
4 کیهان سلطنت طلب،چاپ لندن،شماره 301،مورخ 20/2/1369.
5 ماهنامه دنیای سخن،شماره 33،مهدی اخوان ثالث،اول واخرشاهنامه،ص 26.
6 نشریه شاهین،چاپ خارج ازکشور،شماره 2،مورخ 1369.
|