بخش پنجم:نان به نرخ روز

شاملو به اقتضای منافعش جذب قدرتهای مسلط می‌شود. همانطور که در اواخر اقتدار رضاخان که آلمانیها به عنوان نیروی برتر در ایران جایگاه و پایگاه داشتند، شاملو به جانب آنان رو کرد و برای جلب رضایت آنان تا ارتکاب و اشتغال به جاسوسی پیش رفت.(1) اما در اواسط دهه 1320 زمانی که مشاهده کرد حزب توده روز به روز قدرت می‌گیرد، به سمت آن متمایل شد و همراه فرهنگ فرهی در هواداری و تبلیغ مواضع این حزب روزنامه و مجله انتشار داد؛(2) در حالی که چند سال قبل از آن فعالیت‌های ضد کمونیستی داشت و در قضایای آذربایجان نیروهای کمونیست و هواداران پیشه‌وری قصد اعدام او را داشتند.(3)وی پس از کودتای 28 مرداد 1332 از طریق علی جواهر کلام و مهدی میراشرافی در خدمت شبکه مطبوعاتی بدامن قرار می‌گیرد و در کنار اسماعیل پوروالی روزنامه بامشاد و پس از آن مجله «آشنا» را منتشر می‌سازد.(4) و در اواخر دهه چهل وقتی باد به پرچم فرخ پهلوی می‌خورد، به دستبوس او می‌رود و از رهگذر حمایت او به «پاداش» دست می‌یابد.(5)

شاملو در اسفند 1357 به ایران بازگشت و در نخستین اقدام به ارزیابی موقعیت و جایگاه گروههای مختلف سیاسی پرداخت. او خود را در جبهه ضد انقلاب و در رودرویی با نیروهای مذهبی قرار داد، از همین رو به گروهکهای چپ‌گرا، بها داد و برای نزدیکی به آنان و برخورداری از امکانات تبلیغاتیشان شعر «نازلی سخن نگفت» را به تحریریه روزنامه کیهان ـ که بعضاً عضو گروهکهای چپ واکثراً گرایش چپ آمریکایی داشتند ـ سپرد و از آنان خواست تا این شعر را به نام جدید «و ارطان سخن نگفت» انتشار دهند. شاملو مدعی شد که این شعر را برای یکی از اعضای حزب توده به نام وارطان ـ که گفته می‌شد در زیر شکنجه‌ رژیم جان داده ـ سروده است.(6) شاید این اقدام وی از صادق‌ترین مؤیدها برای ادعای فرصت‌طلب بودن شاملوست. نمونه دیگری را هم می‌توان بر آن افزود: وقتی دولت اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، شاملو شعر «خطابه تدفین» را که قبلاً به یکی از مبارزان ضد رژیم و یکی از اعضای حزب توده، یعنی خسرو روزبه تقدیم کرده بود، پس گرفت و در اعلامیه‌ای به همین مناسبت نوشت:«مناسبت این شعر ـ اعدام خسرو روزبه ـ برای همیشه منتفی تلقی می‌شود. بشر اولیه‌ای که حاضر می‌شود تنها برای بهره‌برداری سیاسی، در مقام جلادی فاقد احساس، دست به قتل موجودی بی‌ارج‌تر از خود بیالاید، تنها یک جنایتکار است و بس ...»(7)

این در حالی است که شاملو در مصاحبه‌ای با رزونامه آیندگان که نظرش را درباره احزاب چپ‌گرا پرسیده بودند می‌گوید:«همین قدر می‌توانم بگویم که شور آگاهی سیاسی و احساس و ایمان و عشق بسیاری از اعضای جوان این احزاب را مشاهده کرده‌ام و برای آنان احترامی عمیق قائلم و به پیروزی‌شان اطمینان دارم»(8)همو بود که در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی همگام با باقر پرهام، اساعیل خویی، هما ناطق، محمدعلی سپانلو، نعمت میرزازاده و ... از کاندیدای چریکهای فدائی و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پشتیبانی کرد.(9)

شاملو همپا و همراه با بعضی از گروههای تروریستی در برابر اندیشه و تفکر دینی موضع گرفت. او در نخستین شماره کتاب جمعه، شدیدترین حملات را نثار حکومت اسلامی کرد:«روزهای سیاهی در پیش است. دوران پرادباری که اگر چه منطقاً عمری دراز نمی‌تواند داشت، از هم اکنون نهاد تیره خود را آشکار ساخته است و استقرار خود را بر زمینه‌ای از نفی دموکراسی، نفی ملیت و نفی دستاوردهای مدنیت و فرهنگ و هنر می‌جوید ... پس نخستین هدف نظامی که هم اکنون می‌کوشد پایه‌های قدرت خود را به ضرب چماق و دشنه استحکام بخشد و نخستین گامهای خود را با به آتش کشیدن کتابخانه‌ها و هجوم علنی به هسته‌های فعال هنری و تجاوز آشکار به مراکز فرهنگی کشور برداشته، کشتار همه متفکران و آزاد اندیشان جامعه است ... اکنون ما در آستان توفانی رونده ایستاده‌ایم. بادنماها ناله‌کنان به حرکت درآمده‌اند و غباری طاعونی از آفاق برخاسته است.(10)گویی ارائه کردن چهره تاریک و سیاه از انقلاب و پراکندن بذر ناامیدی در ذهن و اندیشه مردم وظیفه‌ای بود که در این ایام، احمد شاملو آن را بر خود فرض می‌دانست.شاملو شعری نیز به نام «صبح» با همین مضمون سرود که در تفسیر آن ع ـ پاشائی می‌گوید:«... در این شعر ... انقلاب به مثابه باران فریبی است که گیاهی نمی‌رویاند و خاک را به آوازی سبز مترنم نمی‌کند یعنی باران زهر است...»(11)

این شعر در اردیبهشت سال 1358 تنها سه ماه پس از استقرار نظام جدید انقلابی در شرایطی که هنوز دولت موقت به طور کامل نیز مستقر نشده بود، سروده شده است.شاملو در همین ایام طی گفت‌و گو با مسعود بهنود سردبیر مجله تهران مصور، رهبران انقلاب اسلامی را اینگونه تصویر می‌کند:

«...«رهبران انقلابی» پشت پرده گمنامی پنهان شده‌اند. نمی‌دانیم اعضای شورای انقلاب، چه کسانی هستند. سوابق و صلاحیت آنان برای مردمی که چنین انقلاب شکوهمندی را به ثمر رسانیده‌اند آشکار نیست. آیا با این مردم چنین رفتاری شایسته است؟ آیا این مردم حق ندارند که آمران جدید خود را بشناسند و بدانند چه کسانی سرنوشت ایشان را به دست دارند و به کجا رانده می‌شوند؟ پاسخی که شنیدم سفسطه آمیز بود...»(12)شاملو در سالهای آغازین انقلاب اسلامی به همراه همفکران خود از گروهکهایی نظیر «سازمان چریکهای فدایی خلق» و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حمایت کرد و بیانیه‌ نهایی انتشار داد. در شمار این بیانیه‌ها می‌توان به اعلامیه حمایت از کاندیدهای سازمان‌های مجاهدین و گروهک مارکسیستی چریکهای فدایی اشاره کرد. در بعضی از بیانیه مذکور آمده است:

«... از آنجا که تحقق آرمانهای قیام به منظور استقرار مناسبات عادلانه اجتماعی در گروه مبارزه برای تثبیت حقوق کار و دموکراسی و ... در پیوندی ناگسستی به مبارزات ضد امپریالیستی خلق‌مان ارزیابی می‌کنیم... ما گروهی از نویسندگان، شاعران و ... از کاندیداهای سازمان چریکهای فدایی خلق و کاندیداهای عضو سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام می‌داریم و ...»(13)

همچنین در اردیبهشت ماه سال 1360 و در شرایطی که بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت با گروهائی نظیر سازمان منافقین، جبهه ملی، نهضت آزادی پیونده خورده بود و توطئه‌های خود را علیه نظام جمهوری اسلامی و یاران امام گسترش می‌داد شاملو به همراه 12 نفر دیگر از همفکران خود پیام ویژه‌ای برای مسعود رجوی سرکده سازمان مجاهدین خلق ارسال کرد.(14)

مسعود رجوی نیز در پاسخ به شاملو و یارانش نوشت:«... برای مجاهدین خلق و میلیشیای مردمی و برای همه انقلابیون ایران بطور اعم، جای سرافرازی است که اکنون بیش از پیش از حمایت شما و سایر دوستانتان برخوردار شده‌اند ... از قدیم الایام هر ابراهیمی که قصد گذر کردن از آتش داشت شما و سایر رزمندگان میدان «هنر» را در کنار خود می‌یافت. پس ما و هر آن کس که مژده شکستن مستان را در دیگر حربه‌های خلق بر خود ببالیم و ... اجازه‌ می‌خواهم بار دیگر بر نیاز تمامی خلق و نیاز تمامی فرزندان جانبازش، بر ضرورت کار انسانی و انقلابی خلاق شما تاکید کنم.»

برادر شما مسعود رجوی(15)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 فرهی،فرهنگ،دفترهنر،ویژه شاملو،مهر1376.                                        2 همان.

3 شاملو،ایدا،سالشمارزندگی احمدشاملو،چاپ امریکا.

4 صالح پور،محمدتقی،دفترهنر،شماره 8.                               5 رفعت،دکترحسین،کیهان،مورخ 27/5/1358.

6 روزنامه کیهان،مورخ 27/12/1358.                                     7 کیهان سلطنت طلب،چاپ لندن،مورخ 14/10/1367.

8 ایندگان،مورخ 14/1/1358.                                              9 نشریه اندیشه ازاد،اعلامیه شماره 2مورخ 14/8/1358

10 شاملو،احمد،کتاب جمعه،شماره اول،مرداد1358.

11 کتاب جمعه،شماره اول،4/5/1358،ص 78،ابدانه های چرکی باران تابستان،ع – پاشائی.

12 تهران مصور،شماره 22،مورخ 1/4/1358،مصاحبه مسعودبهنودباشاملو.

13 مجله اندیشه ازاد،شماره 2،مورخ 14/8/1358،برخی ازامضا کنندگان بیانیه مثلا ضدامپریالیستی فوق عبارتنداز:

باقر پرهام،ناصرزرافشان،محمدعلی سپانلو،عمران صلاحی،هوشنگ گلشیری،علی میرفطروس،محسن یلقانی و...

14 مجاهد،ارگان سازمان مجاهدین خلق،شماره 122،مورخ 1/2/1360.         15 همان،شماره 123،مورخ 14/3/1360.